6-از دنیای مجازی برو...


خودم هم درک نمی کنم....

 میثم از من خواهش کرد از جامعه ی مجازی فاصله بگیرم.

منم در حالیکه پشت سیستم گریه ام گرفته بود،بهش گفتم که نمیتونم.بهش گفتم جامعه ی مجازی معتادم کرده.

میثم گفت:پس توی جامعه مجازی به کسی دل نبند.

گفتم نمیتونم.گفتم این واسم یه عادت شده.

هرچقدر میثم بهم گفت نابود میشی،زندگیت تباه میشه گوش ندادم.

اما از اون به بعد میثم منو آبجی کوچولو صدا میزد-چون یه خواهر واقعی داشت که دقیقا همسن من بود-

بعد از اون روزی که میثم آفلاین شد،دیگه نیومد.نه توی چتروم دیدمش نه توی ایمیل...



نظرات شما عزیزان:

خودم
ساعت22:31---28 مرداد 1392
سلام.یعنی هر چی تواین وب مینویسی راسته یا...ممنون میشم بهم سر بزنی

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:,ساعت 13:6 توسط Ani| |


Power By: LoxBlog.Com